دلایل زیر نشان می دهد که سیستم بدن انسان به سیستم بدن یک موجود گیاهخوار نزدیک تر است و اشتباهاً از روی حرص، شهوت و یا شاید هم بخاطر اجبار در دورانی که یخبندان سطح کره زمین را پوشانده بود به این تغذیه غلط روی کرد و تابکلی دست از این عادت مضرش بر ندارد روی سلامت و آرامش را نخواهد دید. آنچه مسلم است در طبیعت هر چیز در جای خاص خودش قرار دارد. یک گیاه برای مرداب درست شده و دیگری برای بیابان. ساختمان دهان یک جانور برای چریدن است و دیگری برای دریدن. انسان موجودی نیست که ساختمان بدنش چیزی مقایر با قوانین طبیعت باشد. او نیز زاده طبیعت است و وابستگی نزدیکی به طبیعت داد. هر گاه او را رویهمرفته با سایر جانوران مقایسه کنیم می بینیم نه شبیه است به جانوران درنده و نه به حیوانات چرنده. بلکه ساختمان بدن او بسیار نزدیک است به ساختمان میمونهای میوه خوار.
دلیل اول
در طبیعت آن دسته از پستانداران که آب را هنگام نوشیدن لیس می زنند مثل گربه، ببر، خرس و گرگ، گوشتخوار هستند و هر کدام که آب را می مکند یا هورت می کشند مانند گاو، فیل و انسان گیاهخوار می باشند .
دلیل دوم
انسان و بقیه گیاهخواران قادرند آرواره پائین خود را بدون تکان دادن سر علاوه بر بالا و پائین به طرفین نیز تکان دهند در حالیکه درندگان از حرکات جنبی فکین که جهت آسیاب کردن دانه به گیاهخواران داده شده عاجز می باشند.
دلیل سوم
آرواره جانوران گوشتخوار دارای دندانهای شمشیری شکل هست که به دو دندان نیش بزرگ برای پاره کردن مجهز است این آرواره ها بسیار پر قدرت و خرد کننده می باشند، اما در گیاهخواران دندانها صاف و مسطح هستند و دندانهای نیش همسطح بقیه دندانهاست، آرواره ها ضعیف هستند و برای فشارهای شدید طراحی نشده اند. نوع دندانهای انسان او را جزو لاینفک گروه گیاهخواران قرار می دهد. (این تفاوت حتی در مینای دندانها هم مشاهده می شود).
دلیل چهارم
در ساختمان بدن گوشتخواران بعلت قابلیت فساد پذیری سریع گوشت طول روده ها کوتاه است تا حیوان بتواند هر چه زودتر آنرا دفع نماید. زیرا غذاهای گوشتی پس از هضم در روده محیط بسیار مناسبی برای رشد باکتریهای مواد آلی از هم پاشیده و فاسد شده بوجود می آورد. گیاهخواران منجمله انسان دارای روده های درازی می باشند برای اینکه مواد غذایی به آهستگی مواد مغذی را پس می دهند، و از اینجاست که تغایر غذای یک گوشتخوار با گیاهخوار مشهود می گردد. تبدیل و هضم غذای گیاهخواران به وسیله انفعالات تخمیری با همراهی دسته های مختلف میکروبهای گیاهی انجام می گیرد. با این تفاوت که آن دسته از میکربها که برای گوشتخواران مناسب است برای گیاهخواران مناسب نیست. حتی اگر بدن برای تعدیل آن کوشش کند. این ثابت می کند گوشت یک غذای اشتباه و مضر برگیاهخواران می باشد .
دلیل پنجم
معده انسان و عضلات آن بسیار ظریف و حساس است و به هیچ وجه قادر به هضم کامل غذاهای گوشتی نیست در حالیکه معده خشن گوشتخواران با عضلات پولادینش کار اصلی هضم را انجام می دهد. این اساسی ترین دلیل برای هضم نکردن غذا، یبوست و دل درد در آدمهائیست که از گوشت برای خوراک استفاده می کنند.
دلیل ششم
ترشح غده های معده و لوزالمعده انسان و بقیه حیوانات گیاهخوار به بافتهای گوشت بسیار کم اثر است و نمی توانند قادر باشد مانند ترشحات غدد یک درنده، گوشت (و همچنین استخوان حیوانات) را نرم و حل کنند.
دلیل هفتم
گوشت دارای ازت زیادی است که دفع آن از عهده کبد جانوران گیاهخوار ساخته نیست و همین علت اصلی امراضی چون نقرس و ناراحتیهای کبدیست که بکرات نزد افراد گوشتخوار دیده می شود، بوی بد دهان و بعضی از انواع سردردها و سرگیجه ها نیز زائیده همین سبب است .
دلیل هشتم
انسان قادر نیست مانند حیوانات گوشتخوار از جسد حیوانات بطور کامل و طبیعی استفاده کند. وقتی شیر، روباه یا هر حیوان دیگری طعمه اش را شکار می کند فقط گوشتهای ران و سر و سینه آنرا نمی خورد بلکه گوشت، پوست و استخوان را با هم می بلعد و با این کارش تعادلی از نقطه نظر احتیاجات گوناگون بدن به مواد مختلف غذایی بر قرار می کند .
دلیل نهم
چاک دهان گوشتخواران بسیار عریض است بطوریکه می توانند هنگام بلعیدن آنرا بحد زیادی بازنمایند، چاک کوچک دهان انسان دلیل محکم دیگری بر میوه خوار بودن اوست .
دلیل دهم
چربیهای موجود در گوشت حیوانات به زحمت از بدن گیاه خواران دفع می گردد و اغلب بصورت پیه در ناحیه های شکم، ران، باسن و غبغب مردم گوشتخوار ذخیره می شود، همین چربیهاست که در جدار داخلی رگها جمع شده و حرکت خون را نامنظم می سازد
سکته های قلبی حاصل این تغذیه اشتباه و شکم پرستانه است. مصرف چربیهای گیاهی مثل روغن زیتون، آفتابگردان و غیره هیچوقت دیده نشده که عارضه ای ایجاد کند .
دلیل یازدهم
حیوانات گوشتخوار می توانند به سرعت بدوند و شکار خود را در حال گریز بگیرند اما انسان چون میوه خوار است، قادر به این کار نیست و در عوض به راحتی دانه از گیاهان بر می چیند یا از درختان بالا میرود و برای خوراکش میوه می کند .
دلیل دوازدهم
چشم گوشتخواران بر خلاف چشم انسان و دیگر جانوران گیاهخوار که نامتغییر می باشد قادر است در تارکی ببیند و مردمکش کوچک و بزرگ شود.
دلیل سیزدهم
پروتئین حاصله از گوشت برای جذب شدن، معده انسان را به یک کار طاقت فرسا وامی دارد در حالیکه پروتئین های نوع گیاهی راحت تر جذب شده و بدن انسان و دیگر حیوانات گیاهخوار آنها را آسان تر قبول می کند.
دلیل چهاردهم
حیوانات گوشتخوار می توانند بوی جانوران دیگر را از خیلی دور استشمام کنند. انسان اصلاً قادر به این کار نیست.
دلیل پانزدهم
تمام گوشتخواران قادرند برای بچنگ آوردن شکار، خود را اگر لازم باشد، ساعتها (بی حرکت) پنهان کنند و بطور غریزی حیله های گوناگونی را برای فریب دادن طعمه می دانند، انسان نه می تواند چند دقیقه جائی بند شود و نه قادر است در جائیکه هموار نیست راه برود .
دلیل شانزدهم
طبع انسان چون میوه خوار است، همانگونه که گوشتخواران از دیدن اجساد خون آلود اشتهایشان تحریک می شود او نیز از دیدن، بوئیدن و چشیدن میوه ها و سبزیجات لذت می برد و خوشش می آید و در مقابل از دیدن اجساد خون آلود و دل و روده در آمده حالش بهم می خورد و غمگین و ناراحت می شود. (درضمن گیاهخواران و از جمله انسان بسیار علاقه مند اند که میوه ها را به صورت خام بخورند، این در حالیست که خوردن گوشت خام برای انسان تهوع آور و غیر قابل قبول می باشد.- انسان طبیعتاً از گشتن و خون گریزان است.)
دلیل هفدهم
میوه جات و سبزیجات خام از خاصیت شدید شفا بخشی و دفع میکروب برخوردارند که برای سلامت انسان بسیار ضروریست. برعکس میوه ها و سبزیجات ، گوشت اکثر اوقات ناقل ویروس ها و میکروبهای خطرناک است، بخصوص انواع و اقسام کرمها معمولاً از راه گوشت به انسان منتقل شده در جدار روده می چسبند و شخص گوشتخوار را مبتلا به کم خونی، زردی، رنگ پریدگی، لاغری، ضعف بنیه، پر خوابی و بی حوصلگی می کنند. هر چند پختن تا حدودی این کرمها را از بین می برد ولی تصور از بین بردن تمام این موجودات خطرناک از راه پختن یک راه اساسی نیست زیرا که خیلی از آنها می توانند درجه حرارتهای بسیار شدید را نیز تحمل کنند و تازه آنهائی که از بین می روند مواد زائد سمی خود را همچنان باقی می گذارند و آن اکثریتی که از بین نمی روند در بدن بسرعت رشد کرده و زندگی را بر شخص گوشتخوار تنگ می گردانند. اگر شما نیز گوشتخوار هستید چه بسا که مبتلا به این کرما، ویروسها و انگلها بوده، ولی خودتان از آن خبر نداشته باشید.
دلیل هجدهم
بزاق انسان و دیگر گیاهخواران جهت آماده کردن مواد نشاسته ای برای هضم در دهان، دارای آمیلاز است، اما بزاق دهان گوشتخواران فاقد این ماده می باشد .
دلیل نوزدهم
قسمتهای مختلف گوشت بطور وحشتناکی از اسید ئوریک (اوره) برخوردار است مثلا یک کیلو گوشت گوساله دارای ۳۰ گرین و یک کیلو جگر بیش از ۴۰ گرین اسید ئوریک دارد، در وضعیکه تمام اسید ئوریکی که بدن خود می سازد و دفع می کند در روز از طریق کلیه ها فقط ۶ گرین می باشد و اضافه بر این مقدار کاری دشوار برای کلیه ها بوجود آورده شخص را به امراض گوناگون سخت که ناشی از تراکم اسیدئوریک در بدن باشد مبتلا می سازد. این بیماریها تا وقتی مریض به خوردن گوشت ادامه می دهد هرگز دیده نشده که علاج قطعی داشته باشد .
دلیل بیستم
چرندگان و پرندگان گیاهخوار همدیگر را می شناسند و به مهربانی در کنار یکدیگر می توانند زندگی کنند، مرغ و خروسها لابلای دست و پای گاو گوسفند بدون آنکه ترسی به خود راه بدهند می لولند و دنبال دانه می گردند، اما همینکه گرگ یا روباهی نزدیک شود به طور غریزی از آنجا می گریزند این حالت در انسان هم دیده شده که از حیوانات درنده فرار کند .
دلیل بیست و یکم
دستهای انسان که به گروه گیاهخواران تعلق دارد برای دریدن ساخته نشده است انگشتان دست او نشان میوه خوار بودن اوست، والا می بایست از پنجه هائی برنده و تیز بر خوردار باشد .
دلیل بیست و دوم
کنترل حرارت بدن به دو طریق انجام می گیرد. یکی با عرق کردن و دیگری با آویختن زبان از دهان و تنفس های سریع٫ کلیه گیاهخواران از طریق اول با استفاده از مجراهای موجود در روی پوست خود و تمامی گوشتخواران به طریق دوم با در آوردن زبان و تنفس سریع اینکار را انجام می دهند مثل سگ و گرگ .
عرق کردن در گیاهخواران باعث دفع طبیعی سموم احتمالی موجود در گیاهانی که گیاهخوار خورده خواهد شد و چنانچه انسانی از خوراک گوشتی استفاده کرده باشد چون میزان سموم و مواد زائد از میزان طبیعی بالاتر می رود، عرق تن او بد بود و متعفن خواهد گردید .
دلیل بیست و سوم
گوشتخواران تقریباً ده برابر گیاهخواران جوهر نمک (اسید هیدروکلوریک) در بدن خود تولید می کنند که بیشتر در هضم قسمتهای استخوانی گوشت بکار گرفته می شود. و با توجه به میزان جوهر نمک در بدن آدمی هرگز نمی شود او را یک گوشتخوار به حساب آورد .
دلیل بیست و چهارم
انسان می تواند در رژیم غذایی خود گوشت را به سادگی حذف کند و در این راستا گفته می شود که رو به سلامت بیشتر هم خواهد گذاشت، ولی او هیچگاه نمیتواند غذای طبیعی خود را که گیاهان می باشد حذف کند و به سلامت ادامه حیات دهد. این در حالیست که حیوانات گوشتخوار میتوانند بدون خوردن گیاه زندگی کنند و سالم باقی بمانند.
دکتر رابرتز، متخصص قلب: انسان ها اساسا گیاهخوار هستند نه گوشتخوار
===========================================
در این مقاله دکتر رابرتز دربارۀ اینکۀ انسان اساسا گیاهخوار است صحبت می کنند و در خصوص بیماری های قلبی- عروقی و ارتباط پروتئین موجود در گوشت قرمز و ماهی با بیماری هایی همچون پوکی استخوان حرف می زنند و راجع به هورمون ها و آنتی بیوتیک ها در صنایع دامپروری و ارتباط آن با بلوغ جسمی زود هنگام در دختران و پسران صحبت می کنند.
دکتر "ویلیام کلیفورد رابرتز"، متخصص قلب، از ایالات متحده آمریکا که گیاهخوار کامل نیز هستند، بیش از ۳۰ سال ریاست بخش آسیب شناسی در "مؤسسه ملی قلب، ریه و خون" را که بخشی از مؤسسات ملی سلامت، آژانس تحقیقاتی دارویی برای ایالات متحده است، بر عهده داشته اند.
ایشان به عنوان یک نویسنده تا به امروز بیش از ۱۴۰۰ مقاله و ۲۴ کتاب چاپ کرده اند. ایشان به عنوان سر دبیر ارشد، از سال ۱۹۸۲، در نشریه "مجله قلب شناسی آمریکا" به کار مشغول بودند، و در سمت مدیر اجرایی مؤسسه قلبی عروقی بایلور در تگزاس، آمریکا نیز خدمت کرده اند:
تعداد زیادی از مدارک علمی وجود دارد که نشان میدهد انسانها اساساً گیاهخوار هستند. ساختار دندان ما و روده های طولانی ما دو نمونه از این موارد هستند.
دندان گوشتخواران اساساً بسیار تیز است. انسان فقط چند دندان تیز در جلوی دهانش دارد، اما اکثر دندان های ما صاف هستند و برای خرد کردن میوه ها و سبزیجات ساخته شده اند که قرار بوده از ابتدا نیز آنها را بخوریم.
مورد دیگر، طول روده های ماست. طول روده گوشتخواران بسیار کوتاه است. یعنی ۳ برابر طول بدن شان. اما در انسان، طول روده ۱۲ برابر طول بدن است. من ۱ متر و ۸۰ سانت هستم و روده ام، ۲۲ متر میباشد. لذا وقتی استیک می خورم، ممکن است ۵ روز طول بکشد تا از روده ام بگذرد. اما غذاهای گیاهی و میوه جات خیلی سریع و در عرض ۱۲، ۱۸ ساعت هضم میشوند.
گوشتخواران با زبان شان غذا را برداشته و سریع می بلعند، در حالیکه انسانها و گیاهخواران غذا را مزه میکنند.
در مورد خنک کردن بدن: گوشتخواران عرق نمی کنند، اما گیاهخواران عرق می کنند. گوشتخواران برای خنک کردن بدن شان، نفس نفس می زنند.
موضوع دیگر ویتامین ث است. گوشتخواران خود میتوانند ویتامین ث بسازند. اما گیاهخواران ویتامین ث بدن خود را از طریق مواد غذایی بدست می آورند.
و در نهایت اینکه گوشتخواران پنجه دارند. گیاهخواران دست یا سم دارند. اینها تفاوتهای اساسی میان گوشتخواران و گیاهخواران است. و مسلم است که ما به مشخصه های گیاهخواران بیشتر نزدیک هستیم تا گوشتخواران.
بیشتر ما طوری زندگی میکنیم که گویی همه چیز خوار هستیم، ما گوشت می خوریم و همزمان میوه و سبزیجات نیز مصرف می کنیم. اما جای تردید نیست که برخی از فیلسوفان در ۲ هزار سال پیش بیان داشتند که انسانها بیشتر گیاهخوار هستند تا گوشتخوار.
اثر رژیم غذایی انتخابی مان بر تندرستی و سلامتیمان در زندگی:
بیماریهای قلبی عروقی حدود % ۴۵ از مردم آمریکا را می کشد. معمول ترین مورد در این زمینه، سخت شدن سرخرگهای قلب است، سخت شدن شاهرگها، (تصلب شرایین) که ماهیچه های قلب ما را تأمین میکنند. ما دچار حمله قلبی می شویم، یا گشاد شدن دریچه قلب که دیگر خون به خوبی پمپ نمیشود. لذا خون سبب میشود که پای ما ورم کند، تنگی نفس بگیریم و نتوانیم از تپه بالا رویم. این یعنی مشکل قلبی. و یا اینکه در شب نتوانیم صاف بخوابیم. مشکل قلبی بزرگترین عامل بستری شدن افراد ۶۵ سال به بالا در بیمارستان های آمریکاست. اینها هزینه زیادی می برد! حداقل ۵ میلیون نفر در کشور به مشکل قلبی دچار هستند! مثل سرطان می ماند.
مصرف گوشت، خطر ابتلا به بیماری های ناشی از روش زندگی نظیر بیماری قلبی عروقی، سرطان، و دیابت را افزایش میدهد. برآورد شده است که چنین بیماریهای مزمنی، سالانه از جهت هزینه درمان و کاهش بازدهی، برای اقتصاد آمریکا، ۱ تریلیون دلار خرج بر میدارد.
بیشتر ما تقریباً هر روز گوشت و لبنیات می خوریم. بنابراین مسلم است که کسی نمی تواند تا سن ۹۰، ۱۰۰ سالگی عمر کرده و سالم بماند، و ۲۵ سال آخر عمر را به بیماری قلبی دچار نباشد.
اگر شما گیاهخوار باشید، می توانید خوش اندام بمانید، فشار خونتان پایین باشد، سطح کلسترول تان پایین باشد، و نیاز نیست در مورد بافتهای چربی اضافی نگرانی داشته باشید. وقتی وزن شما کاهش یابد، دیگر زیاد آسیب نمی بینید، و به کمر و زانوهایتان زیاد فشار نمی آید. و انرژی بیشتری دارید.
مسلم است که اگر مردم به گیاهخواری یا میوه خواری روی آورند، سلامت کشورها به شدت بهبود می یابد:
اگر کسی میخواهد عمر طولانی داشته باشد، اگر میخواهد رشد نوه هایش را شاهد باشد، نه تا ۱۰ یا ۲۰ سالگی، بلکه تا ۵۰ سالگی، و بداند که برای آنها چه روی میدهد، باید بتواند به نحوی زنده بماند! و با مسدود کردن روده ها با ماهیچه های گاو، نمی توان تا آن موقع زنده ماند.
در مورد رژیم غذایی، دکتر رابرتز عمیقاً تحت تأثیر نویسنده وگان کتابهای پرفروش، جان رابینز هستند. پس از خواندن کتاب ایشان در دهه ۱۹۸۰، دکتر رابرتز نیز به رژیم گیاهخواری روی آورده اند.
من کتاب جان رابینز را خواندم. پدرش یکی از بنیانگذاران شرکت تولید بستی لبنی بود. قرار بود که رابینز رئیس بعدی این شرکت باشد. اما او گیاهخوار شد، و ستیز آغاز شد. او در شرکت بستنی سازی نماند. بلکه کتابی نوشت به نام "رژیمی برای آمریکای جدید" که این کتاب در طول یک شب زندگی مرا تغییر داد.
در اواخر دهه ۱۹۴۰، پزشکان غربی به آفریقا رفتند و در مورد سلامت جمعیت مورد تحقیق، مورد جالبی کشف کردند:
آنها متوجه شدند که بسیاری از بیماری هایی که در جهان غرب وجود دارد، در میان مردم آفریقا بویژه آنها که در مناطق روستایی اند، دیده نمی شود. به عنوان مثال، آنها شاهد بیماریهای تصلب شرایین، انسداد و سخت شدن دیواره رگها در این مردم نبودند. آنها در این مردم فشار خون بالا ندیدند. آنها ورم آپاندیس، ورم کیسه صفرا، سنگ کیسه صفرا، سنگ کلیه و مهم ترین بیماری شایع در میان ما، انواع سرطانها اعم از سرطان سینه، روده و پروستات را شاهد نبودند. در روده آنها، زائده گوشتی دیده نشد. در آنها بواسیر دیده نشد. حتی چیزهایی مثل ورم مفاصل، پوکی استخوان، بسیار غیرمعمول بود. مقالات در مجلات پزشکی، و کتابهای پزشکی انتشار یافته در دهه ۱۹۴۰، ۱۹۵۰، از آفریقا در مورد "بیماری غربی" سخن میگفت، یا "بیماری پیشرفت"، نوعی بیماری که مردم اروپا، آمریکا و کشورهای مصرف کننده گاو، خوک، گوسفند و بز را می کشت.
پوکی استخوان، شرایطی که استخوانها منفذ دار و ضعیف میشود، حدود ۲۰۰ میلیون نفر از مردم جهان را مبتلا کرده است. معمولاً مصرف گوشت و لبنیات از عوامل بروز این بیماری ناتوان کننده است.
گوشت و ماهیچه خوک، گاو، گوسفند، بز و ماهی، حاوی مقدار زیادی پروتئین است. معلوم شده است که هر چقدر بیشتر پروتئین مصرف کنیم، مقدار بیشتری کلسیم از استخوان مان از دست میدهیم. لذا درک من این است که پوکی استخوان، و باریک شدن استخوان ها، بسیار شایع است، بویژه در بین زنان سالمند. افراد وگان یا میوه خوار، به ندرت به پوکی استخوان دچار میشوند.ماهی نیز گوشت است و مثل گوشت گاو، خوک، گوسفند و بز، در خود کلسترول دارد. در واقع، در هر ۱۰۰ گرم گوشت گاو، خوک، مرغ یا ماهی، به یک اندازه کلسترول وجود دارد. اگر از نقطه نظر کلسترول به گوشت ها بنگرید، بین مصرف گوشت گاو و ماهی تفاوت زیادی وجود ندارد. میزان ماهی اقیانوسها و دریاچه ها، به شدت کاهش یافته است.
به حیوانات دامداریهای صنعتی به طور مکرر، آنتی بیوتیک داده میشود تا در شرایط زندگی کثیف و مملو از بیماری، آنها را زنده نگه دارند. مثلاً به گاوها، هورمون زده میشود تا سریعتر رشد کنند، و بعد زودتر به کشتارگاه فرستاده شوند و یا مقدار بیشتری شیر تولید کنند. این بی بند و باری و استفاده نادرست از داروها، توسط صنایع تولید گوشت و لبنیات، اثر مخرب بزرگی بر جامعه دارد.
مقدار آنتی بیوتیک ها و هورمون هایی که به حیوانات داده میشود، حیواناتی که ما می خوریم، سبب میشود که آنتی بیوتیک هایی که در زمان بیماری عفونی به انسان زده میشود، بی اثر باشد. ما مقدار زیادی آنتی بیوتیک در دامها استفاده میکنیم. باید اینها را حذف کنیم. برخی از دختربچه ها در سن ۷ سالگی دچار رشد سینه میشوند. میتوان این را به هورمون هایی که در حیوانات استفاده میشود تا سریعتر چاق شوند، ربط داد.
دکتر رابرت باور دارد که یک رژیم بدون محصول حیوانی راه حلی است برای توقف هزینه های سرسام آور خدمات درمانی و تضمینی است برای رفاه همگان در زندگی.
آمریکا دارای گرانترین سیستم خدمات درمانی در جهان است. آمریکا در حال ورشکستگی است. ما نمی توانیم از پس هزینه های درمانی ای که اینک داریم، بر آییم. نظر من این است که همه مردم در آمریکا و جهان باید خود به فکر سلامت شان باشند و به انجام کارهای درستی بپردازند که بدن شان را سالم نگه دارد. وقتی این کار انجام شد، هزینه درمان نیز برای همگان کاهش می یابددر این مجموعه با پزشکان معروفی در دنیا آشنا میشویم که از مضرات گوشت (پروتئین حیوانی) و فواید وگنیسم صحبت میکنند. .
هشدار پزشکان و محققین در مورد خطر بلوغ زودرس ,سرطان و بیماریهای غددی و مصرف مواد حیوانی !
کودکان خود را دوست دارید ؟ کودک سالم میخواهید ؟
چه کسی است که جواب مثبت به این سوالات ندهد ؟
چه چیزی بهتر از هدیه سلامت؟با وگانیزم کودکان سالم بزرگ کنیم .
اگر دوست ندارید دختربچه های شماسرطان بگیرند حتما این را بخونید.
پزشکان آگاه و متعهد در جهان هشدار میدهند که هورمونهای موجود در مواد حیوانی برای کودکان هم خطرناک هستند.
آیا متوجه شده اید که خیلی دختر بچه ها دچار بلوغ زودرس میشوند ؟ آیا از خودتان پرسیده اید چرا این پدیده بیشتر و بیشتر اتفاق میفتد؟
آیا میدانستید که ظهور بلوغ زودرس در دختر بچه ها به مصرف گوشت و هورمونهای موجود در مرغ ها و و ماهی و دیگر مواد حیوانی ارتباط دارد؟
آیا میدانستید این بلوغ زودرس کودک شما را مستعد سرطانها و بیماری قلبی و بیمارهای هورمونی و سرطان استخوان و پستان و بیماریهای غددی و ....میکند.
در حالیکه کودکانیکه با پروتئین گیاهی و بخصوص پروتئین سویا در این زمینه اثر پیشگیری کنند دارد و کودکانی که با پروتئین گیاهی بزرگ میشند بلوغ زودرس در آنها دیده نمیشود و میزان سرطان هم کمتر است. .
تحقیقات علمی دکتر مایکل گرگرپزشک وگانی که که در سطح جهانی شهرت دارد را در این زمنیه حتما بخونید و این ویدو را ببینید
کودکان خود را دوست دارید ؟ کودک سالم میخواهید ؟
چه کسی است که جواب مثبت به این سوالات ندهد ؟
چه چیزی بهتر از هدیه سلامت؟با وگانیزم کودکان سالم بزرگ کنیم .
اگر دوست ندارید دختربچه های شماسرطان بگیرند حتما این را بخونید.
پزشکان آگاه و متعهد در جهان هشدار میدهند که هورمونهای موجود در مواد حیوانی برای کودکان هم خطرناک هستند.
آیا متوجه شده اید که خیلی دختر بچه ها دچار بلوغ زودرس میشوند ؟ آیا از خودتان پرسیده اید چرا این پدیده بیشتر و بیشتر اتفاق میفتد؟
آیا میدانستید که ظهور بلوغ زودرس در دختر بچه ها به مصرف گوشت و هورمونهای موجود در مرغ ها و و ماهی و دیگر مواد حیوانی ارتباط دارد؟
آیا میدانستید این بلوغ زودرس کودک شما را مستعد سرطانها و بیماری قلبی و بیمارهای هورمونی و سرطان استخوان و پستان و بیماریهای غددی و ....میکند.
در حالیکه کودکانیکه با پروتئین گیاهی و بخصوص پروتئین سویا در این زمینه اثر پیشگیری کنند دارد و کودکانی که با پروتئین گیاهی بزرگ میشند بلوغ زودرس در آنها دیده نمیشود و میزان سرطان هم کمتر است. .
تحقیقات علمی دکتر مایکل گرگرپزشک وگانی که که در سطح جهانی شهرت دارد را در این زمنیه حتما بخونید و این ویدو را ببینید
دکتراسلستین جراح و مدیر مرکز پیشگیری بیماریهای عروقی قلبی دانشگاه کلیولند ، ایالت اوهایو امریکا در فیلم (چنگال به جای چاقو) میگوید:
بعضیها فکر میکنند "رژیم گیاهخواری کامل" افراطی است! ۵۰۰،۰۰۰ نفر هر سال قفسه سینشون کامل باز میشه، یک رگ از پاهاشون کنده میشه، و به قلبشون دوخته میشه!
بعضیها هم فکر میکنند افراطی این است !دکتر ت کولین کمپبل چنین میگوید:
کازئین ، که ۸۷ % پروتئین شیر را تشکیل میدهد مهمترین ماده سرطانزایی است که انسانها مصرف میکنند.
دکتر ت کولین کمپبل استاد دانشگاه کورنل امریکا و از معروفترین دانشمندان و محققین جهان در علم تغذیه و مولف (china study )است که وسیعترین و جامعترین تحقیق تغذیه در تاریخ است.
دکتر کمپل استاد دانشگاه کلنل امریکا و از معروفترین محقق های تغذیه در دنیا:
در ۱۰ تا ۱۵ سال آینده به طور مکرر در مورد ضررهای پروتئین حیوانی خواهید شنید.و اینکه یکی از سمی ترین مواد برای انسان است . با افزودن حتی اندک پروتئین حیوانی ریسک خیلی بیماریها به شدت افزایش میابد.
دکتر بارنارد مدیر پزشکان مسئول امریکا می گوید : اگر تصور شما از "خوراک حقیقی" گوشت است ، پس بهتره مطمئن باشید که حتما خیلی نزدیک به یک "بیمارستان حقیقی" هم زندکی کنید!
دکتر برنارد سرپرست کمیته پزشکان مسول امریکا میگوید انسان به طور ذاتی موجودی گیاهخوار است، وقتی یک نفر شروع به گیاهخواری میکند بدنش هم شروع به ترمیم وبهبود میکند.
پرفسور گری فرانسوین اولین حقوقدان جهان است که حقوق حیوانات را به عنوان یک رشته در دانشکده حقوق در امریکا تدریس کرده است.
او که یک مدافع راستین برای حیوانات است مخالف هر گونه استفاده و شکنجه و ستم به حیوانات برای خورک یا پوشاک یا استفاده از آنها به نام علم یا ....میباشد.
گری فرانسوین مولف کتابهای بسیار معروف و معتبری است که اگر دسترسی به آنها دارید حتما آنها رابررسی کنید. از جمله کتاب "حیوانات به عنوان یک فرد"
با این حقوقدان سرشناس که از دانش حقوقی خود برای حقوق حیوانات و انسانها و نابودی بیعدالتیهای اجتمایی استفاده میکند وگفتار بسیار اموزندهش آشنا شوید.
ویدئو با زیر نویس فارسی
او که یک مدافع راستین برای حیوانات است مخالف هر گونه استفاده و شکنجه و ستم به حیوانات برای خورک یا پوشاک یا استفاده از آنها به نام علم یا ....میباشد.
گری فرانسوین مولف کتابهای بسیار معروف و معتبری است که اگر دسترسی به آنها دارید حتما آنها رابررسی کنید. از جمله کتاب "حیوانات به عنوان یک فرد"
با این حقوقدان سرشناس که از دانش حقوقی خود برای حقوق حیوانات و انسانها و نابودی بیعدالتیهای اجتمایی استفاده میکند وگفتار بسیار اموزندهش آشنا شوید.
ویدئو با زیر نویس فارسی
از جدیدترین اخبار تغذیه دنیا:
تنگی عروق قلبی از کودکی اغاز میشود
دکتر مایکل گریگر از مشهورترین پزشکان و پژوهشگران علم تغذیه دنیاست . در این ویدو توضیح میده که چرا خوردن مواد حیوانی از همان کودکی سلامت قلب و عروق مارو به هم میریزه و انسداد رگهای قلب گوشت خوران از همان کودکی آغاز میشه.
بر طبق آخرین پژوهش ها حتی بستگی رگها از سنین کودکی, به دلیل خوردن مواد حیوانی, اغاز میشه. شما به خودتان و کودکانتان خدمتی نمیکنید که گوشت یا مواد حیوانی میخورید و حتی سلامت آنها را به خطر میندازید و عمرشان را کوتاه میکنید.
با خوردن خوراکهای سالم صد در صد گیاهی شما حتی میتونید این تنگی عروقی را نه تنها پیشگیری که حتی درمان کنید.
این لینک را ببینید:
این لینک را هم ببینید:
فسانه پروتئین و آمینو اسید سالهاست در علم پزشکی جدید تمام شده.
دکتر جان مکدول پزشک , نویسنده و محقق مشهور در امریکا که بیش از۲۵ سال است در زمینه رژیم غذایی تحقیق و با رژیم گیاهی خودش بیماریهای بسیاری را درمان میکند میگوید:
غیر ممکن است که با نشاسته و سبزیجات (مثلا برنج یا لوبیا یا سیب زمینی +سبزیجات)بشود رژیم غذایی طراحی کرد که از نظر کالری پاسخگو باشد اما از نظر اسید امینه و پروتئین کامل نباشد.
این لینک را ببینید:
اگر بنا باشد حیوانات را برای
اینکه درد میکشند و احساس دارند نخوریم، پس نباید گیاهان و سبزیجات را هم
بخوریم چون آنها هم درد و احساس دارند!"
این جمله متداولترین جمله ایست که هر گیاهخوار از اطرافیان خود میشنود.
کسانی که برای مدت طولانی گیاهخوار بوده اند شاید صدها بار این جمله را شنیده باشند ( گاهی حتی از کسانی که منطقی به نظر می آیند یا تحصیل کرده اند) و بارها از خود پرسیده باشند آیا درک تفاوت میان یک هویچ و یک مرغ یا گوسفند تا این حد سخت است؟ واقعیت این است که این معمولاً یک پرسش جدی نیست و کسانی هم که آن را مطرح میکنند، منتظریک پاسخ منطقی ازطرف مقابل نیستند. در واقع، آنها امیدوارند که هیچ جواب منطقیی نشنوند. عنوان کردن این سوال یک مکانیزم دفاعی روانی و تا حدودی طبیعی برای مقابله با ترس است. اما چرا ترس؟ هر کدام از ما سعی میکند تصویری مثبت و دوست داشتنی از خود در ذهن خود بسازد و آن را به دیگران نیز منتقل کند. این "عزت نفس"، به خودی خود نه تنها بد نیست بلکه لازمۀ داشتن آرامش روانی و یک زندگی سالم و هماهنگ با دیگران است به شرط آنکه تبدیل به غرور نشود، تمرکز ما را تنها به خود معطوف نکند و ما را به یک دایرۀ بسته در برابر تغییرات مثبت تبدیل نکند. وقتی فرد در وضعیتی قرار میگیرد که کارهایش از نظر اخلاقی مورد سوال قرار میگیرند، از اینکه این تصویر درونی از "خود" از یک طرف و انعکاس آن به طرف دنیای خارج از طرف دیگرمتزلزل شود، دچار واهمه میشود. در اینجا شخص سه راه پیش روی خود میبیند:
1- به این واقعیت تن دردهد که کار یا کارهایش غیر اخلاقی بوده است و روی خود کار کند تا آنها را تغییر دهد. این در حالیست که خود "تغییر" ترس برانگیز است مخصوصاً اگر قرار باشد زندگی ما را در بسیاری از حوزه ها مورد تاثیر قرار دهد و لازمۀ آن چشمپوشی از برخی چیزها باشد که به اعتقاد خودش "لذت بخش" هستند. واقعیت این است که عدۀ کمی از مردم به درجه ای از رشد رسیده اند که بتوانند بدون پیش داوری به قضاوت کارهای خود بنشینند و بدون آوردن بهانه برای اشتباهات خود یا سعی در زیبا و منطقی جلوه دادن آنها در پی تغییر آنها برآیند (درعین حال که خود را برای اشتباهاتی که قبلاً کرده اند میبخشند)
2- قبول کند که کارش از نظر اخلاقی اشتباه است ولی هیچ تغییری در آن ندهد. در این صورت، آن تصویر درونی و بیرونی از "خود" دیگر آن تصویر هماهنگ و زیبا و دوست داشتنی نیست چون خود شخص دروناً و بیروناً قبول میکند کاری را تکرار میکند که غیر اخلاقی است. بیشتر مردم این راه را هم انتخاب نمیکنند چون نمیخواهند به عزت نفس خود صدمه بزنند و گذشته از این، لازمۀ رفتن این راه هم مقداری شهامت و صداقت (صداقت با دیگران و صداقت با خود) است که در بسیاری از افراد وجود ندارد.
3- با بهانه های بی اساس وغیرعقلانی سعی کند کاری را که دروناً میداند اشتباه است توجیه کند مثلاً اینکه "خب همه این کار را میکنند" یا "خب فلانی حتی بدتر از این کار را میکند" یا "خب خیلیها اگه این کار را نمیکنند، عوضش فلان کار را میکنند که من نمیکنم" یا "من خیلی خوبم چون دیگری فلان کار را کرده که من نکردم" یا "خب چاره ای نیست. زندگی همینه" یا "همیشه همین بوده" یا .... قصد این افراد لزوماً آزار دیگران یا گفتن دروغ به آنها نیست. آنها بیشتر وقتها سعی میکنند با آوردن دلایل پوچ به مغز خود بگویند: "همین که گفتم. دیگر لازم نیست اطلاعات را پردازش کنی" چون اگر ندایی که از ضمیر ناخودآگاه می آید و آنها با تمام قوا آن را خفه میکنند تبدیل به نداهای ضمیر خودآگاه شود، دیگر نمیتوان به این راحتی آنها را سرکوب کرد و در آن زمان چاره ای جز "تغییر" یا "پذیرش ناهماهنگی" باقی نخواهد ماند.
"اما برای عدۀ بسیار کمی که به راستی در مورد قابلیت درد کشیدن گیاهان کنجکاو هستند:
1- آیا گیاهان هم درد میکشند؟
اولاً مفهوم "درد" به معنایی که ما انسانها میفهمیم تفسیر مغز از اطلاعاتی است که از اعضا مختلف و از طریق سلسله اعصاب دریافت کرده است. به عبارت دیگر، درد به آن مفهوم که ما انسانها میفهمیم نیاز به دو پارامتر دارد: 1- سیستم عصبی و 2- مغز. گیاهان نه سیستم عصبی دارند و نه مغز، در نتیجه نمیتوانند به آن مفهوم که ما درک میکنیم درد بکشند. آنها تنها میتوانند به برخی از محرکها مثل نورپاسخ دهند. شاید برخی بگویند از کجا معلوم که آنها طور دیگری درد نمیکشند؟ ممکن است این واقعیت داشته باشد. ممکن است در گیاهان هم موقع کنده شدن یا بریده شدن "چیزی" میگذرد یا اتفاقی می افتد ولی آن چیز "درد" نیست چون ماهیتاً با چیزی که ما از درد تعریف میکنیم متفاوت است. به هر حال ما هرگز قادر به اثبات وجود یا عدم وجود یا درک آن "چیز" نخواهیم بود چون حتی اگر وجود داشته باشد ما گیرنده های آن را نداریم و ماهیت آن چنان از ماهیت چیزهایی که ما میشناسیم دور است که برای ما شانسی برای درک آن باقی نمیگذارد. حال اگر قرار باشد به این اتکا کنیم که "ممکن است در گیاهان چیزی وجود داشته باشد" از کجا معلوم که وقتی یک جرعه آب میخوریم "چیزی" در آب نمیگذرد یا اتفاق نمی افتد یا از کجا معلوم که "چیزی" در یک تکه سنگ وجود ندارد؟
دوماً درد در واقع محرکی برای فرار است ودر حیوانات تعبیه شده است تا از منبع آن فرار کنند. اگر فرض کنیم که حکمتی در طبیعت وجود دارد، اگر قرار بود گیاهان درد بکشند بایستی راه فرار هم داشته باشند.
سوماً اصولاً لازمۀ زندگی بسیاری از گیاهان بریده شدن، تقسیم شدن، شکسته شدن (قلمه زدن، بریدن شاخه ها، جدا کردن برگها و غیره) است. اگر قرار بود، آنها با این چیزها درد بکشند یا چیز ناخوشایندی در آنها اتفاق بیفتد، باید قبول کنیم که طبیعت در حق گیاهان خیلی ظلم کرده است.
چهارماً اگر بخواهیم درد کشیدن گیاهان را تنها در ارتباط با خوردن آنها بررسی کنیم، باید توجه کنیم که ما معمولاً خود گیاه را نمیخوریم. یک سیب در هر حال به محض رسیدن به زمین میافتد و فاسد میشود. بیشتر دوستانی که ادعا میکنند، یک سیب احساس دارد و موقع گاز زده شدن درد میکشد، بهتر است از خود بپرسند زندگی یک سیب دقیقاً از چه زمانی پایان یافته محسوب میشود؟ در مورد درخت سیب، تکلیف مشحص است: زمانی که ریشه اش بخشکد یا چند روز بعد از آنکه از جا کنده شود ولی سیب خود گیاه نیست، محصول گیاه است.
2- از نظر اخلاقی مرز ما کجاست؟
انسان نیز مانند تمام موجودات دیگر حق دارد برای بقای خود از طبیعت بهره ببرد. ما هم مثل تمام موجودات دیگر برای زنده و سالم ماندن ناگزیر به خوردن غذا هستیم. در اینجا دو راه پیش رو داریم:
- کشتن حیواناتی که مثل ما سلسله اعصاب مرکزی و مغز دارند و در نتیجه از نظر قابلیت درد کشیدن و درک بسیاری از احساسات بسیار به ما نزدیک هستند.
-خوردن گیاهانی که نمیدانیم ولی ممکن است هنگام بریده یا کنده شدن "چیزی" در آنها میگذرد که ما قابلیت درک آن را نداریم.
چیزی که مرز اخلاقیت را مشخص میکند، "ضرورت" است. اگر انسان در زمان یا شرایطی قرار بگیرد که برای زنده ماندن مجبور باشد حیوانی را بکشد، این عمل "غیر اخلاقی" محسوب نمیشود (اگر چه ممکن است برخی از انسانها حتی در این شرایط هم راضی به کشتن حیوانی نشوند). ولی در شرایط عادی که قدرت انتخاب داریم، اگر قرار باشد غذای ما با کمترین مقدار خشونت تهیه شود عقل سلیم کدام راه را بر می گزیند؟ خوردن مرغ یا گوسفند یا ماهیی که یقین داریم، میبینیم، میشنویم و از نظر علمی ثابت شده است مثل ما از مرگ میترسد، درد میکشد، حافظه و خاطرات دارد، قادر به درک احساسات پیچیده مثل افسردگی، غم، شادی، عشق، حسادت، کینه، دلتنگی و غیره است یا یک هویچ که "ممکن است" در حال کنده شدن "چیزی" در آن بگذرد که ما از آن بیخبریم و احتمالاً بیخبر هم باقی خواهیم ماند؟
گذشته از این، این نکتۀ مهم را هم فراموش نکنیم که با خوردن حیوانات نه تنها به گیاهان لطفی نکرده ایم بلکه گیاهان بیشتری را مصرف کرده ایم چون برای هر کیلوگرم گوشت باید چند کیلو غلات یا سویا به حیوانات خورانده شود مثلاً برای تهیۀ یک کیلوگرم گوشت گاو 7 کیلوگرم غلات و سویا به او خورانده میشود. بیشتر جنگلهای بارانی دنیا توسط صنعت دامداری نابود میشوند تا به زمینهای زراعی برای کشت سویا و غلات برای دامها تبدیل شوند. این در حالیست که این غلات و سویاها میتوانستند به مصرف مستقیم انسانها برسند و انسانهای خیلی بیشتری را سیر کنند.
فرق بین گاو و خیار:
گیاهان فاقد سیستم عصبی هستند. و همین مساله اونها رو کاملاً متمایز از حیوانات میکنه.
گیاه زندگی نمیکنه، صرفاً زنده هست. اون هم نه به معنای زنده بودن در حیوانات.
در ابتدایی ترین کتابهای علوم دوره راهنمایی هم تفاوت زندگی گیاهی و حیوانی گفته شده.
1- سطح آگاهی گیاهان بسیار کمتر از سطح آگاهی حیوانات است.
2- وقتی فرضا گیاهی را می برید از آن خون نمی آید!
3- اگر شاخه گیاهی بریده شود باعث مرگش نمی شود بلکه چند شاخه دیگر رشد می کند ولی اگر سر حیوانی بریده شود سرهای دیگری رشد نخواهد کرد
!
4- گیاهخواران بیشتر از میوه های گیاهان استفاده می کنند و بصورت طبیعی میوه بعد از رسیده شدن خود به خود از روی شاخه های درخت می افتد. بنابراین فرقی ندارد شما میوه را بچینید یا خودش از درخت به زمین بیفتد.
5- وقتی حیوانات را می کشیم آنها را از خانواده شان جدا می کنیم. ولی گیاهان خانواده ندارند.
6- حیوانات بخاطر داشتن سیستم عصبی مرکزی همانند انسانها درد و رنج را احساس می کنند ولی گیاهان درد را حس نمی کنند زیرا گیاهان سیستم عصب محیطی و مرکزی ندارند که درد را حس و انتقال دهند.
7- حیوانات فریاد می کشند و احساسات قوی دارند. ولی گیاهان اینگونه نیستند.
8- ما بعد از چیدن میوه درخت را آتش نمی زنیم و قطع نمی کنیم! ولی گوشتخواران برای مصرف گوشت ناچارند حیوان را بکشند.
9- گوشتخواران هم از گیاهان تغذیه می کنند و هم از گوشت حیوانات که در واقع به آنها همه چیز خوار گفته می شود و غیر ممکن است انسانی وجود داشته باشد که فقط گوشت بخورد و برای به عمل آوردن گوشت از گیاهان استفاده نکرده باشد. که در این صورت اگر فرض محال خوردن گیاهان کار نادرستی باشد! کار گوشتخواران نادرست تر است زیرا هم از گیاهان تغذیه می کنند و هم از گوشت حیوانات.
10- گیاهان با میوه دادن و گل دادن با هدف نهایی تولید مثل چنین کاری می کنند و خیلی از گیاهان که در طبیعت خورده می شوند. دانه های آنها توسط حیوانات یا انسانها خورده نمی شود که ممکن است بر روی زمین بیفتد و احتمال رشد گیاه وجود خواهد داشت. و چنانچه دانه گیاهان توسط حیوانات یا انسانها خورده شود، بسیاری از اوقات هضم نشده و در مدفوع بصورت زنده باقی خواهد ماند و در نهایت باعث رشد گیاه خواهد شد و از اینرو می توان نتیجه گیری کرد که گیاهان با هدف تولید مثل و مصرف آن توسط سایر جانداران است که میوه می دهند و خوردن آنها نه تنها نادرست نیست بلکه بطور غیر مستقیم باعث ازدیاد آنها نیز می شود.
11- هیچ انسانی از چیدن میوه و خوردن هیچ گیاهی عذاب وجدان نمیگیرد، چون غذای طبیعی او همین است، ولی کشتن حیوانات حس ناراحتی و عذاب وجدان را برای بسیاری از انسانها به دنبال دارد.
12- عامل تخریب بسیاری از جنگلها نتیجه گوشتخواریست، سالانه میلیونها درخت در جنگلهای بارانی مثل آمازون قطع میشوند تا به جایشان زمینهای زراعی برای کاشت سویا و غلات ایجاد کنند که به خورد دامها برود، آیا من به عنوان یک گیاهخوار جان گیاهان بیشتری را می گیرم یا یک گوشتخوار؟
روزی روزگاری در میدانهای مسابقات (آرنا) گلادیاتور ها رو... چرا انقدر دور بریم؟! صد و پنجاه سال پیش در آمریکا برده داری رواج داشت، خیلی از مردم طرفدار برده داری بودن، خیلی ها هم سعی داشتن برابری رو بوجود بیارن و برده داری رو از بین ببرن. آبراهم لینکلن تونست برده داری رو از بین ببره و دکتر لوترکینگ کسی بود که در سال 1963 به یک قرن نژادپرستی در آمریکا خاتمه داد... چرا مردم انقدر حقیقت رو دیر می فهمن؟ دوستان برده داری از بین نرفته، برای یک وعده غذای هر انسان و یک دست لباس اون روزانه میلیونها حیوان قتل عام میشن. این همه خشونت چرا؟ برای یک وعده غذای آلوده به خون و ناسالم؟! چرا باید منتظر افرادی مثل مارتین لوترکینگ یا گاندی باشیم؟ چرا خودمون گاندی نباشیم و از همین الان سعی کنیم که جدا از خشونت و وحشیگری دیگران باشیم. متفاوت از بقیه باشیم. مهربان باشیم.
تنگی عروق قلبی از کودکی اغاز میشود
دکتر مایکل گریگر از مشهورترین پزشکان و پژوهشگران علم تغذیه دنیاست . در این ویدو توضیح میده که چرا خوردن مواد حیوانی از همان کودکی سلامت قلب و عروق مارو به هم میریزه و انسداد رگهای قلب گوشت خوران از همان کودکی آغاز میشه.
بر طبق آخرین پژوهش ها حتی بستگی رگها از سنین کودکی, به دلیل خوردن مواد حیوانی, اغاز میشه. شما به خودتان و کودکانتان خدمتی نمیکنید که گوشت یا مواد حیوانی میخورید و حتی سلامت آنها را به خطر میندازید و عمرشان را کوتاه میکنید.
با خوردن خوراکهای سالم صد در صد گیاهی شما حتی میتونید این تنگی عروقی را نه تنها پیشگیری که حتی درمان کنید.
این لینک را ببینید:
این لینک را هم ببینید:
فسانه پروتئین و آمینو اسید سالهاست در علم پزشکی جدید تمام شده.
دکتر جان مکدول پزشک , نویسنده و محقق مشهور در امریکا که بیش از۲۵ سال است در زمینه رژیم غذایی تحقیق و با رژیم گیاهی خودش بیماریهای بسیاری را درمان میکند میگوید:
غیر ممکن است که با نشاسته و سبزیجات (مثلا برنج یا لوبیا یا سیب زمینی +سبزیجات)بشود رژیم غذایی طراحی کرد که از نظر کالری پاسخگو باشد اما از نظر اسید امینه و پروتئین کامل نباشد.
این لینک را ببینید:
این جمله متداولترین جمله ایست که هر گیاهخوار از اطرافیان خود میشنود.
کسانی که برای مدت طولانی گیاهخوار بوده اند شاید صدها بار این جمله را شنیده باشند ( گاهی حتی از کسانی که منطقی به نظر می آیند یا تحصیل کرده اند) و بارها از خود پرسیده باشند آیا درک تفاوت میان یک هویچ و یک مرغ یا گوسفند تا این حد سخت است؟ واقعیت این است که این معمولاً یک پرسش جدی نیست و کسانی هم که آن را مطرح میکنند، منتظریک پاسخ منطقی ازطرف مقابل نیستند. در واقع، آنها امیدوارند که هیچ جواب منطقیی نشنوند. عنوان کردن این سوال یک مکانیزم دفاعی روانی و تا حدودی طبیعی برای مقابله با ترس است. اما چرا ترس؟ هر کدام از ما سعی میکند تصویری مثبت و دوست داشتنی از خود در ذهن خود بسازد و آن را به دیگران نیز منتقل کند. این "عزت نفس"، به خودی خود نه تنها بد نیست بلکه لازمۀ داشتن آرامش روانی و یک زندگی سالم و هماهنگ با دیگران است به شرط آنکه تبدیل به غرور نشود، تمرکز ما را تنها به خود معطوف نکند و ما را به یک دایرۀ بسته در برابر تغییرات مثبت تبدیل نکند. وقتی فرد در وضعیتی قرار میگیرد که کارهایش از نظر اخلاقی مورد سوال قرار میگیرند، از اینکه این تصویر درونی از "خود" از یک طرف و انعکاس آن به طرف دنیای خارج از طرف دیگرمتزلزل شود، دچار واهمه میشود. در اینجا شخص سه راه پیش روی خود میبیند:
1- به این واقعیت تن دردهد که کار یا کارهایش غیر اخلاقی بوده است و روی خود کار کند تا آنها را تغییر دهد. این در حالیست که خود "تغییر" ترس برانگیز است مخصوصاً اگر قرار باشد زندگی ما را در بسیاری از حوزه ها مورد تاثیر قرار دهد و لازمۀ آن چشمپوشی از برخی چیزها باشد که به اعتقاد خودش "لذت بخش" هستند. واقعیت این است که عدۀ کمی از مردم به درجه ای از رشد رسیده اند که بتوانند بدون پیش داوری به قضاوت کارهای خود بنشینند و بدون آوردن بهانه برای اشتباهات خود یا سعی در زیبا و منطقی جلوه دادن آنها در پی تغییر آنها برآیند (درعین حال که خود را برای اشتباهاتی که قبلاً کرده اند میبخشند)
2- قبول کند که کارش از نظر اخلاقی اشتباه است ولی هیچ تغییری در آن ندهد. در این صورت، آن تصویر درونی و بیرونی از "خود" دیگر آن تصویر هماهنگ و زیبا و دوست داشتنی نیست چون خود شخص دروناً و بیروناً قبول میکند کاری را تکرار میکند که غیر اخلاقی است. بیشتر مردم این راه را هم انتخاب نمیکنند چون نمیخواهند به عزت نفس خود صدمه بزنند و گذشته از این، لازمۀ رفتن این راه هم مقداری شهامت و صداقت (صداقت با دیگران و صداقت با خود) است که در بسیاری از افراد وجود ندارد.
3- با بهانه های بی اساس وغیرعقلانی سعی کند کاری را که دروناً میداند اشتباه است توجیه کند مثلاً اینکه "خب همه این کار را میکنند" یا "خب فلانی حتی بدتر از این کار را میکند" یا "خب خیلیها اگه این کار را نمیکنند، عوضش فلان کار را میکنند که من نمیکنم" یا "من خیلی خوبم چون دیگری فلان کار را کرده که من نکردم" یا "خب چاره ای نیست. زندگی همینه" یا "همیشه همین بوده" یا .... قصد این افراد لزوماً آزار دیگران یا گفتن دروغ به آنها نیست. آنها بیشتر وقتها سعی میکنند با آوردن دلایل پوچ به مغز خود بگویند: "همین که گفتم. دیگر لازم نیست اطلاعات را پردازش کنی" چون اگر ندایی که از ضمیر ناخودآگاه می آید و آنها با تمام قوا آن را خفه میکنند تبدیل به نداهای ضمیر خودآگاه شود، دیگر نمیتوان به این راحتی آنها را سرکوب کرد و در آن زمان چاره ای جز "تغییر" یا "پذیرش ناهماهنگی" باقی نخواهد ماند.
"اما برای عدۀ بسیار کمی که به راستی در مورد قابلیت درد کشیدن گیاهان کنجکاو هستند:
1- آیا گیاهان هم درد میکشند؟
اولاً مفهوم "درد" به معنایی که ما انسانها میفهمیم تفسیر مغز از اطلاعاتی است که از اعضا مختلف و از طریق سلسله اعصاب دریافت کرده است. به عبارت دیگر، درد به آن مفهوم که ما انسانها میفهمیم نیاز به دو پارامتر دارد: 1- سیستم عصبی و 2- مغز. گیاهان نه سیستم عصبی دارند و نه مغز، در نتیجه نمیتوانند به آن مفهوم که ما درک میکنیم درد بکشند. آنها تنها میتوانند به برخی از محرکها مثل نورپاسخ دهند. شاید برخی بگویند از کجا معلوم که آنها طور دیگری درد نمیکشند؟ ممکن است این واقعیت داشته باشد. ممکن است در گیاهان هم موقع کنده شدن یا بریده شدن "چیزی" میگذرد یا اتفاقی می افتد ولی آن چیز "درد" نیست چون ماهیتاً با چیزی که ما از درد تعریف میکنیم متفاوت است. به هر حال ما هرگز قادر به اثبات وجود یا عدم وجود یا درک آن "چیز" نخواهیم بود چون حتی اگر وجود داشته باشد ما گیرنده های آن را نداریم و ماهیت آن چنان از ماهیت چیزهایی که ما میشناسیم دور است که برای ما شانسی برای درک آن باقی نمیگذارد. حال اگر قرار باشد به این اتکا کنیم که "ممکن است در گیاهان چیزی وجود داشته باشد" از کجا معلوم که وقتی یک جرعه آب میخوریم "چیزی" در آب نمیگذرد یا اتفاق نمی افتد یا از کجا معلوم که "چیزی" در یک تکه سنگ وجود ندارد؟
دوماً درد در واقع محرکی برای فرار است ودر حیوانات تعبیه شده است تا از منبع آن فرار کنند. اگر فرض کنیم که حکمتی در طبیعت وجود دارد، اگر قرار بود گیاهان درد بکشند بایستی راه فرار هم داشته باشند.
سوماً اصولاً لازمۀ زندگی بسیاری از گیاهان بریده شدن، تقسیم شدن، شکسته شدن (قلمه زدن، بریدن شاخه ها، جدا کردن برگها و غیره) است. اگر قرار بود، آنها با این چیزها درد بکشند یا چیز ناخوشایندی در آنها اتفاق بیفتد، باید قبول کنیم که طبیعت در حق گیاهان خیلی ظلم کرده است.
چهارماً اگر بخواهیم درد کشیدن گیاهان را تنها در ارتباط با خوردن آنها بررسی کنیم، باید توجه کنیم که ما معمولاً خود گیاه را نمیخوریم. یک سیب در هر حال به محض رسیدن به زمین میافتد و فاسد میشود. بیشتر دوستانی که ادعا میکنند، یک سیب احساس دارد و موقع گاز زده شدن درد میکشد، بهتر است از خود بپرسند زندگی یک سیب دقیقاً از چه زمانی پایان یافته محسوب میشود؟ در مورد درخت سیب، تکلیف مشحص است: زمانی که ریشه اش بخشکد یا چند روز بعد از آنکه از جا کنده شود ولی سیب خود گیاه نیست، محصول گیاه است.
2- از نظر اخلاقی مرز ما کجاست؟
انسان نیز مانند تمام موجودات دیگر حق دارد برای بقای خود از طبیعت بهره ببرد. ما هم مثل تمام موجودات دیگر برای زنده و سالم ماندن ناگزیر به خوردن غذا هستیم. در اینجا دو راه پیش رو داریم:
- کشتن حیواناتی که مثل ما سلسله اعصاب مرکزی و مغز دارند و در نتیجه از نظر قابلیت درد کشیدن و درک بسیاری از احساسات بسیار به ما نزدیک هستند.
-خوردن گیاهانی که نمیدانیم ولی ممکن است هنگام بریده یا کنده شدن "چیزی" در آنها میگذرد که ما قابلیت درک آن را نداریم.
چیزی که مرز اخلاقیت را مشخص میکند، "ضرورت" است. اگر انسان در زمان یا شرایطی قرار بگیرد که برای زنده ماندن مجبور باشد حیوانی را بکشد، این عمل "غیر اخلاقی" محسوب نمیشود (اگر چه ممکن است برخی از انسانها حتی در این شرایط هم راضی به کشتن حیوانی نشوند). ولی در شرایط عادی که قدرت انتخاب داریم، اگر قرار باشد غذای ما با کمترین مقدار خشونت تهیه شود عقل سلیم کدام راه را بر می گزیند؟ خوردن مرغ یا گوسفند یا ماهیی که یقین داریم، میبینیم، میشنویم و از نظر علمی ثابت شده است مثل ما از مرگ میترسد، درد میکشد، حافظه و خاطرات دارد، قادر به درک احساسات پیچیده مثل افسردگی، غم، شادی، عشق، حسادت، کینه، دلتنگی و غیره است یا یک هویچ که "ممکن است" در حال کنده شدن "چیزی" در آن بگذرد که ما از آن بیخبریم و احتمالاً بیخبر هم باقی خواهیم ماند؟
گذشته از این، این نکتۀ مهم را هم فراموش نکنیم که با خوردن حیوانات نه تنها به گیاهان لطفی نکرده ایم بلکه گیاهان بیشتری را مصرف کرده ایم چون برای هر کیلوگرم گوشت باید چند کیلو غلات یا سویا به حیوانات خورانده شود مثلاً برای تهیۀ یک کیلوگرم گوشت گاو 7 کیلوگرم غلات و سویا به او خورانده میشود. بیشتر جنگلهای بارانی دنیا توسط صنعت دامداری نابود میشوند تا به زمینهای زراعی برای کشت سویا و غلات برای دامها تبدیل شوند. این در حالیست که این غلات و سویاها میتوانستند به مصرف مستقیم انسانها برسند و انسانهای خیلی بیشتری را سیر کنند.
فرق بین گاو و خیار:
گیاهان فاقد سیستم عصبی هستند. و همین مساله اونها رو کاملاً متمایز از حیوانات میکنه.
گیاه زندگی نمیکنه، صرفاً زنده هست. اون هم نه به معنای زنده بودن در حیوانات.
در ابتدایی ترین کتابهای علوم دوره راهنمایی هم تفاوت زندگی گیاهی و حیوانی گفته شده.
1- سطح آگاهی گیاهان بسیار کمتر از سطح آگاهی حیوانات است.
2- وقتی فرضا گیاهی را می برید از آن خون نمی آید!
3- اگر شاخه گیاهی بریده شود باعث مرگش نمی شود بلکه چند شاخه دیگر رشد می کند ولی اگر سر حیوانی بریده شود سرهای دیگری رشد نخواهد کرد
!
4- گیاهخواران بیشتر از میوه های گیاهان استفاده می کنند و بصورت طبیعی میوه بعد از رسیده شدن خود به خود از روی شاخه های درخت می افتد. بنابراین فرقی ندارد شما میوه را بچینید یا خودش از درخت به زمین بیفتد.
5- وقتی حیوانات را می کشیم آنها را از خانواده شان جدا می کنیم. ولی گیاهان خانواده ندارند.
6- حیوانات بخاطر داشتن سیستم عصبی مرکزی همانند انسانها درد و رنج را احساس می کنند ولی گیاهان درد را حس نمی کنند زیرا گیاهان سیستم عصب محیطی و مرکزی ندارند که درد را حس و انتقال دهند.
7- حیوانات فریاد می کشند و احساسات قوی دارند. ولی گیاهان اینگونه نیستند.
8- ما بعد از چیدن میوه درخت را آتش نمی زنیم و قطع نمی کنیم! ولی گوشتخواران برای مصرف گوشت ناچارند حیوان را بکشند.
9- گوشتخواران هم از گیاهان تغذیه می کنند و هم از گوشت حیوانات که در واقع به آنها همه چیز خوار گفته می شود و غیر ممکن است انسانی وجود داشته باشد که فقط گوشت بخورد و برای به عمل آوردن گوشت از گیاهان استفاده نکرده باشد. که در این صورت اگر فرض محال خوردن گیاهان کار نادرستی باشد! کار گوشتخواران نادرست تر است زیرا هم از گیاهان تغذیه می کنند و هم از گوشت حیوانات.
10- گیاهان با میوه دادن و گل دادن با هدف نهایی تولید مثل چنین کاری می کنند و خیلی از گیاهان که در طبیعت خورده می شوند. دانه های آنها توسط حیوانات یا انسانها خورده نمی شود که ممکن است بر روی زمین بیفتد و احتمال رشد گیاه وجود خواهد داشت. و چنانچه دانه گیاهان توسط حیوانات یا انسانها خورده شود، بسیاری از اوقات هضم نشده و در مدفوع بصورت زنده باقی خواهد ماند و در نهایت باعث رشد گیاه خواهد شد و از اینرو می توان نتیجه گیری کرد که گیاهان با هدف تولید مثل و مصرف آن توسط سایر جانداران است که میوه می دهند و خوردن آنها نه تنها نادرست نیست بلکه بطور غیر مستقیم باعث ازدیاد آنها نیز می شود.
11- هیچ انسانی از چیدن میوه و خوردن هیچ گیاهی عذاب وجدان نمیگیرد، چون غذای طبیعی او همین است، ولی کشتن حیوانات حس ناراحتی و عذاب وجدان را برای بسیاری از انسانها به دنبال دارد.
12- عامل تخریب بسیاری از جنگلها نتیجه گوشتخواریست، سالانه میلیونها درخت در جنگلهای بارانی مثل آمازون قطع میشوند تا به جایشان زمینهای زراعی برای کاشت سویا و غلات ایجاد کنند که به خورد دامها برود، آیا من به عنوان یک گیاهخوار جان گیاهان بیشتری را می گیرم یا یک گوشتخوار؟
نژادپرستی = گونه پرستی = جنسیت پرستی (تبعیض جنسی)
بیاییم خود برتر بینی را کنار بگذاریم و همه موجودات را برابر ببینیم.
نژاد پرستی، گونه پرستی و جنسیت پرستی به این دلیل با هم برابرند که موجب مرگ انسانیت و اخلاق می شوند...
بیاییم خود برتر بینی را کنار بگذاریم و همه موجودات را برابر ببینیم.
نژاد پرستی، گونه پرستی و جنسیت پرستی به این دلیل با هم برابرند که موجب مرگ انسانیت و اخلاق می شوند...
با انصاف باشید و قضاوت کنید کدام تصویر آزارتان می دهد؟
تصویر بالا که کشتار یک حیوان با سیستم عصبی و حسی پیچیده، که احساس و هوش نسبتا بالایی دارد، و مانند من و شما از اعضای پیچیده تشکیل شده، را نشان می دهد. این تصویر حیوانیست که می تواند مانند من و شما ببیند، بو کند، بشنود، لمس کند و بچشد، به فرزندش عشق بورزد، گرسنگی را حس کند، بترسد، درد بکشد، برای زنده ماندن تلاش کند، عصبانی شود و... این حیوان تنها فرقش با من و شما این است که سطح آگاهی و هوشی کمتر از ما دارد، شاید در حد یک کودک 3 ساله انسان بفهمد، در صورتیکه حتی ممکن است در برخی موارد دیگر هوشمندتر از انسان نیز باشد. حال شما یک کودک انسان (نه حتما 3 ساله) حتی نوزادی که از نظر شما اصلا فهم ندارد را می خورید؟ شما یک معلول ذهنی را می خورید؟ شما یک بیمار آلزایمری را می خورید؟ فراموش نکنید که گوشت گوشت است (با حلال و حرام بودنش کاری نداریم، همانطور که در کشورهای غربی گوشت خوک می خورند و در چین گوشت سگ و در ایران کله پاچه) همانطور که برای یک تمساح یا جانور گوشتخوار گوشت انسان با گوشت گورخر فرقی ندارد.
تصویر بالا که کشتار یک حیوان با سیستم عصبی و حسی پیچیده، که احساس و هوش نسبتا بالایی دارد، و مانند من و شما از اعضای پیچیده تشکیل شده، را نشان می دهد. این تصویر حیوانیست که می تواند مانند من و شما ببیند، بو کند، بشنود، لمس کند و بچشد، به فرزندش عشق بورزد، گرسنگی را حس کند، بترسد، درد بکشد، برای زنده ماندن تلاش کند، عصبانی شود و... این حیوان تنها فرقش با من و شما این است که سطح آگاهی و هوشی کمتر از ما دارد، شاید در حد یک کودک 3 ساله انسان بفهمد، در صورتیکه حتی ممکن است در برخی موارد دیگر هوشمندتر از انسان نیز باشد. حال شما یک کودک انسان (نه حتما 3 ساله) حتی نوزادی که از نظر شما اصلا فهم ندارد را می خورید؟ شما یک معلول ذهنی را می خورید؟ شما یک بیمار آلزایمری را می خورید؟ فراموش نکنید که گوشت گوشت است (با حلال و حرام بودنش کاری نداریم، همانطور که در کشورهای غربی گوشت خوک می خورند و در چین گوشت سگ و در ایران کله پاچه) همانطور که برای یک تمساح یا جانور گوشتخوار گوشت انسان با گوشت گورخر فرقی ندارد.
روزی روزگاری در میدانهای مسابقات (آرنا) گلادیاتور ها رو... چرا انقدر دور بریم؟! صد و پنجاه سال پیش در آمریکا برده داری رواج داشت، خیلی از مردم طرفدار برده داری بودن، خیلی ها هم سعی داشتن برابری رو بوجود بیارن و برده داری رو از بین ببرن. آبراهم لینکلن تونست برده داری رو از بین ببره و دکتر لوترکینگ کسی بود که در سال 1963 به یک قرن نژادپرستی در آمریکا خاتمه داد... چرا مردم انقدر حقیقت رو دیر می فهمن؟ دوستان برده داری از بین نرفته، برای یک وعده غذای هر انسان و یک دست لباس اون روزانه میلیونها حیوان قتل عام میشن. این همه خشونت چرا؟ برای یک وعده غذای آلوده به خون و ناسالم؟! چرا باید منتظر افرادی مثل مارتین لوترکینگ یا گاندی باشیم؟ چرا خودمون گاندی نباشیم و از همین الان سعی کنیم که جدا از خشونت و وحشیگری دیگران باشیم. متفاوت از بقیه باشیم. مهربان باشیم.
بله این یک حقیقت هست تا زمانی که انسان خونخواری( گوشتخواری ) میکنه خونریزی هم خواهد کرد
باورتون میشه ؟؟ با نخوردن نیم کیلو گوشت همون قدر آب ذخیره میشه که اگه شش ماه دوش نگیریم !!!!
از خوندن این پست خیلی لذت بردم... ممنون شکمو جان
پاسخحذفخواهش میکنم عزیزم
حذفبسیار عالی بود دوست عزیز
پاسخحذفولی متاسفانه پذیرش این مطالب برای بسیاری از افراد حتی افراد فامیل به شدت سخت بوده و مقاومت بی حد و حصری از خودشون نشون میدهند. به نظرم مثل تغییر یک فرهنگ سخته.
واقعن چرا در مواقع غیرضرور باید یک حیوان رو بکشیم؟
میگن دستور خداونده؟
چرا باید این همه اشتباه کنیم و درست فکر نکنیم؟
ای کاش میشد نوشته تون رو کپی کرد
پاسخحذفبا تشکر